گزارش ارزیابی عملکرد دستگاههای اجرایی دولت چهاردهم، حامل پیامی صریح بود: بیمه مرکزی، به ریاست پرویز خسروشاهی، پایینترین امتیاز عملکردی تاریخ خود را ثبت کرده است.نهادی که باید ناظر بر سلامت صنعت بیمه باشد، اکنون خود نیازمند نظارت است.
به گزارش اقتصاد آزاد، در دولت چهاردهم، وقتی فهرست ارزیابی عملکرد دستگاههای اجرایی منتشر شد، یک نام بیش از همه نگاهها را خیره کرد: بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران نهادی که باید نگهبان انضباط مالی و شفافیت در صنعت بیمه باشد، حالا در جایگاه ضعیفترین نهاد دولتی کشور ایستاده است. دادههای رسمی سازمان اداری و استخدامی کشور نشان میدهد این سازمان در ارزیابی عملکرد سال ۱۴۰۳، تنها ۱۱۸۳ امتیاز از ۲۰۰۰ امتیاز ممکن کسب کرده است؛ پایینتر از حداقل معیار قابلقبول در نظام اداری ایران.
در آغاز دوره مدیریت پرویز خسروشاهی، شعارها پرطمطراق بود: «اصلاح ساختار، شفافیت و تحول در صنعت بیمه». اما امروز، نتیجه این شعارها تنها یک پرونده قطور از رکود، بیاعتمادی و آشفتگی نهادی است. این روزها، بیمه مرکزی، گامی دیگر به عقب برداشت: سطحی که حتی عنوان «قابل قبول» را هم از دست داده است. این اعداد فقط افت یک دستگاه نیستند؛ بلکه سندی رسمی از افول مدیریتی در قلب نظام نظارت بیمهای کشور هستند.
در دوران خسروشاهی، سیاستها بیشتر شبیه به ویترین بودند تا برنامه. همایشهای پرخرج، شعارهای رسانهای، و سفرهای خارجی جای نظارت حرفهای را گرفتند. در حالیکه شرکتهای بیمه یکی پس از دیگری گرفتار ناترازی، کسری ذخایر و ضعف نظارتی شدند، بیمه مرکزی درگیر انتشار بروشورهای تبلیغاتی از «دستاوردهای خیالی» بود. بخشهای نظارتی که باید بر عملکرد شرکتها کنترل دقیق میداشتند، به نهادهای تشریفاتی تبدیل شدند؛ تصمیمها به جای داده و تحلیل، با روابط و مشاورههای سلیقهای گرفته میشدند.
گزارش سازمان اداری و استخدامی کشور نشان میدهد بیمه مرکزی در شاخصهایی چون سلامت اداری، رضایتمندی ذینفعان، کارآمدی مدیریتی، و شفافیت اطلاعات عملکردی پایینتر از میانگین ملی داشته است یعنی نهاد ناظر خود نیازمند نظارت شده است. با وجود این هشدار رسمی، رئیسکل بیمه مرکزی نه پاسخگو بود و نه پذیرای نقد.در واکنش به افول رتبه سازمان، او به جای اصلاح مسیر، منتقدان را «مغرض» خواند و دستور تشکیل کمیتهای برای «بررسی عوامل بیرونی سقوط» صادر کرد؛ گویی مشکل، در بیرون از دفتر اوست.
پرویز خسروشاهی که در محافل اداری با لقب «پرویز خوشکلام» شناخته میشود، حالا عنوان رسمی ضعیفترین رئیسکل تاریخ بیمه مرکزی را نیز یدک میکشد؛ عنوانی که نه منتقدان، بلکه دولت به او داده است. در دولتسنج، نام او در کنار پایینترین رتبه عملکردی ثبت شده؛ سندی رسمی که هیچ توجیهی آن را پاک نخواهد کرد. اگر بیمه مرکزی در سالهای آینده نیز به همین مسیر ادامه دهد، بحران اعتماد از مرز نهاد ناظر عبور کرده و کل صنعت بیمه کشور را در بر خواهد گرفت.
بیمه مرکزی قرار بود چشم بینای نظام بیمهای کشور باشد؛ اما حالا خود، نماد کوری ساختاری شده است. نهادی که زمانی معیار سلامت و شفافیت بود، امروز در پایینترین نقطه اعتماد ایستاده جایی میان انکار، فرسایش و بیبرنامگی.اگر اصلاحات واقعی در این نهاد آغاز نشود، سقوط بعدی دیگر عددی نخواهد بود؛ اعتماد عمومی به صنعت بیمه فرو خواهد ریخت.



















